جدول جو
جدول جو

معنی شب پوی - جستجوی لغت در جدول جو

شب پوی
شبرو، آواز پای در نهایت آهستگی و خفت
تصویری از شب پوی
تصویر شب پوی
فرهنگ لغت هوشیار
شب پوی
شبرو، صدای آرام پا
تصویری از شب پوی
تصویر شب پوی
فرهنگ فارسی معین
شب پوی
رونده درشب، شب رو
تصویری از شب پوی
تصویر شب پوی
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شب پوش
تصویر شب پوش
لباس شب
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از تیره صلیبیان که زینتی است و ارتفاعش بین 30 تا 70 سانتیمتر است و به سبب دارا بودن گلهای معطر و زیبا غالبا در باغچه ها کشت می شود. برگهایش سبز روشن و گلش معطر و زرد و به الوان دیگر نیز می باشد، میوه اش خورجین و پوشیده از کرکهای کوتاه است. در این گیاه آلکالوئیدی به نام کری ئین و گلوکزیدی به نام کراتین یافت می شود که به مقدار فراوان در دانه گیاه موجود است. دانه شب بو دارای روغنی است به مقدار زیاد شامل اسیدهای اروسک و لینولئیک و لنولنیک می باشد، سابقا در پزشکی این گیاه را در مورد سقط جنین به کار می بردند شقاری شمشم خمخم خیرو خیری شب بوی. توضیح بیخ شب بو را که به نام علف مریم نیز خوانده میشود با این گیاه نباید اشتباه کرد. یا شب بوی انگلیسی. علف سیر. یا شب بوی باغی. شب بوی سلطانی. یا شب بوی خانمی. شب بوی هراتی. یا شب بوی درختی. شب بوی سلطانی. یا شب بوی دریایی. گونه ای شب بو که دارای گلهای نسبتا درشت بنفش قرمز رنگ است و تکثیرش به وسیله تخم به عمل می آید یا شب بوی زرد. نوعی شب بو که دارای گل زرد است و به علت زیبایی گلهایش بیشتر از انواع دگر مورد توجه است خیری اصفر منثور اصفر. توضیح منظور از گلهایش دارای رنگ طلایی و تلالوء خاصی است. یا شب بوی سلطانی. گونه ای شب بو که دارای گلهای زرد یا بنفش است و برگهایش دانه یی میباشد و ارتفاعش بالغ بر یک متر می شود و پایا است شب بوی باغی شب بوی درختی منثور بری خیری اصفر. یا شب بوی هراتی. گونه ای شب بو که دارای برگهای دراز و گلهای خوشه یی ارغوانی است. عطر گلهای این گونه شب بو از دیگر انواع بیشتر است. تکثیر این گیاه به وسیله پاجوش و گاهی به وسیله تخم است منسور منثور منسوب گل عروسان گل عروسون شب بوی خانمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شب پوش
تصویر شب پوش
جامه ای که شب و هنگام خواب بر تن می کنند، دستمال یا روسری که شب هنگام خواب بر سر می بندند، شب کلاه، برای مثال ز مستی باز کرده بند کرته / ز شوخی کج نهاده طرف شب پوش (سنائی۲ - ۴۲۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شب روی
تصویر شب روی
راه رفتن در شب، شبگردی، کنایه از راهزنی یا عیاری در شب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شب پوش
تصویر شب پوش
لباس خواب، روسری که شب هنگام خوابیدن به سر بندند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شب پره
تصویر شب پره
(دخترانه)
پروانه، خفاش
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آب روی
تصویر آب روی
حرمت، عزت، شرف، اعتبار، ناموس، جاه، قدر، شان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شب خوش
تصویر شب خوش
شب بخیر، شب به خیر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سگ پوی
تصویر سگ پوی
آواز پای بوقت آمدن و رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شب آویز
تصویر شب آویز
نوعی جغد مرغ حق حقگوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شب کور
تصویر شب کور
آنکه در شب جائی را نبیند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شب خوش
تصویر شب خوش
کلمه ای که در وقت وداع کردن گویند خصوصاً در شب باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شب پره
تصویر شب پره
خفاش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سبک پوی
تصویر سبک پوی
تندرو، روندۀ چابک و چالاک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شب پره
تصویر شب پره
خفّاش، جانور پستانداری با پوزۀ باریک، گوش های برجسته، دندان های بسیار تیز و قوۀ بینایی ضعیف که دست و پایش با پردۀ نازکی به هم متصل شده و به شکل بال درآمده است که با آن می تواند مثل پرندگان پرواز کند، بیواز، خربیواز، شب یازه، شبکور، مرغ عیسی، شیرمرغ، وطواط
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شب کور
تصویر شب کور
کسی که شب جایی را نبیند، خفاش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شب پره
تصویر شب پره
((~. پَ رِ))
خفاش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شب آویز
تصویر شب آویز
((شَ))
شباویز، مرغ حق، پرنده ای که شب هنگام از شاخه درختان آویزان می شود و می خواند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شپ پوش
تصویر شپ پوش
((شَ))
کلاه و طاقیه، بالاپوش، لحاف
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شب خوش
تصویر شب خوش
عبارتی که در شب خصوصاً هنگام خداحافظی در شب می گویند، شب به خیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شب بو
تصویر شب بو
(دخترانه)
نام گلی معطر و زینتی در رنگهای متفاوت که شب هنگام باز می شود
فرهنگ نامهای ایرانی
به شب راه رفتن یا سفر کردن، شب بیداری، پارسایی زهد، شبگردی داروغگی، دزدی راهزنی، عیاری. یا جامه (لباس) شبروی. لباسی که برای عملیات به تن کنند: (امیر ارسلان گفت که پدر یک دست لباس شبروی میخواهم)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شب بو
تصویر شب بو
گلی که در شب بو میدهد و در روز بو ندارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شلپوی
تصویر شلپوی
آواز پا که نرم رود، صدای آهسته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شب رو
تصویر شب رو
رونده در شب، کسی که هنگام شب به راهی برود یا سفر کند، کنایه از دزد و راهزن، کنایه از عسس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شب بو
تصویر شب بو
گیاهی زینتی باساقۀ بلند و گل هایی به رنگ های مختلف، شب انبوی، خیرو، خیری، هیری، زراوشان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شبروی
تصویر شبروی
((~. رَ))
شبگردی، در شب سفر کردن، شب زنده داری، پارسایی، راه زنی، دزدی، عیاری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شب بو
تصویر شب بو
گیاهی است از تیره صلبیان که زینتی است و به سبب دارا بودن گل های معطر و زیبا غالباً در باغچه ها کشت می شود. شب بوی، شقاری، شمشم، خمخم، خیرو، خیری نیز گفته می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شلپوی
تصویر شلپوی
((شَ پُ))
صدای پا، صدای پای کسی که آهسته راه می رود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شلپوی
تصویر شلپوی
صدای پا، برای مثال توانگر به نزدیک زن خفته بود / که ناگاه شلپوی مردم شنود (ابوشکور - شاعران بی دیوان - ۱۰۰)
فرهنگ فارسی عمید